سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به فرزند خود حسن فرمود : ] کسى را به رزم خود مخواه و اگر تو را به رزم خواندند بپذیر ، چه آن که دیگرى را به رزم خواند ستمکار است ، و ستمکار شکست خورده و خوار . [نهج البلاغه]
من به درماندگی صخره و سنگ
 من به آوارگی ابر ونسیم
 من به سرگشتگی ‌آهوی دشت
من به تنهایی خود می مانم
من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی
 گیسوان تو به یادم می اید
من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی
 شعر چشمان تو را می خوانم
 چشم تو چشمه شوق
چشم تو ژرفترین راز وجود
برگ بید است که با زمزمه جاری باد
تن به وارستن عمر ابدی می سپرد
 تو تماشا کن
 که بهار دیگر
پاورچین پاورچین
 از دل تاریکی می گذر
و تو در خوابی
 و پرستوها خوابند
و تو می اندیشی
به بهار دیگر
و به یاری دیگر
نه بهاری
 و نه یاری دیگر
حیف
 اما من و تو
دور از هم می پوسیم
 غمم از وحشت پوسیدن نیست
غمم از زیستن بی تو دراین لحظه پر دلهره است
 دیگر از من تا خک شدن راهی نیست
 از سر این بام
این صحرا این دریا
پر خواهم زد خواهم مرد
غم تو این غم شیرین را
 با خود خواهم برد...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط 87/2/25:: 9:57 صبح     |     () نظر