سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دست از گناه برداشتن آسانتر تا روى به توبه داشتن . [نهج البلاغه]
 
چرا از مرگ می ترسید؟ 
چرا از مرگ می ترسید ؟




چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید؟


چرا آغوش گرم مرگ را افسانه میدانید؟


مپندارید بوم نا امیدی باز


به بام خاطر من میکند پرواز


مپندارید جام جانم از اندوه لبریز است


مگوئید این سخن تلخ و غم انگیز است


مگر می این چراغ بزم جان مستی نمی آرد ؟


مگر افیون افسونگر


نهال بیخودی را در زمین جان نمی کارد؟


مگر این می پرستی ها و مستی ها


برای یک نفس آسودگی از رنج هستی نیست؟


چرا از مرگ می ترسید؟


کجا آرامشی از مرگ خوشتر کس تواند دید؟


می و افیون فریبی تیز بال و تند پروازند


اگر درمان اندوهند


خماری جانگزا دارند.


نمی بخشد جان خسته را آرامش جاوید


خوش آن مستی که هوشیاری نمی بیند


سر از بالین اندوه گران بر دارید


همه بر آستان مرگ راحت ، سر فرود آرید


چرا اغوش گرم مرگ را افسانه می پندارید؟


چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید؟


چرا از مرگ می ترسید
؟

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط 87/8/29:: 12:14 عصر     |     () نظر