• وبلاگ : مهراد
  • يادداشت : چرا از مرگ ميترسيد ؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    بنويس نوشتههات ارزش داره كه بازم بياي اتفاقي اسم پسرم ( مهراد)و سرچ كردم به نوشته هات رسيدم اميدوارم بياي .مامان مهراد
    + الهه 

    سلام مهراد عزيز

    خوبي شما؟

    عيدتون مبارک...

    ما همچنان براي اپ بعدي شما منتظريم...

    داره 1 ماه ميشه که اپ نکردي...

    + الهه 

    سلام

    مرسي که سر زدي

    شوکه شديم.باور کن مي خواستم امروز بيام دعوا

    بيشتر سر بزن

    تقريبا هر هفته يك اپ مي كنم.بلاخره يه وبلاگ هست و يه دوست خوب چون تو

    باز هم منتظرم

    + الهه 

    سلام

    براي بارچهارم و اخرين بار

    نظر بدهيد لطفا!!!

    اخرين باري است كه مزاحمت شدم

    همين!!!

    ادرس هم گذاشتم تا بهانه نداشته باشي

    با سلام

    ما که هيچي

    اصلا ما رو نديده بگير

    فقط بيا يه سر کوچولو بزن

    خالصانه و عاجزانه از شما خواستاريم سري به وبلاگ روابط موفق بزنيد

    منتظرتان هستيم

    بياييد ها

    من معمولا كسي رو دعوت نمي كنم.اما وقتي مي بينم كسي خيلي بي تفاوت است آن وقت است كه به جوشش در مي ايم

    اگر هم نمي ايي و سر نمي زني بگو تا منتظرت نباشيم

    فعلا

    + الهه 

    سلامي دو چند باره

    در حال حاضر فعلا زندگي زيباتر است.به مرگ فکر مي کنم اما الان نه

    هميشه يه جورايي هميشه مرگ باهام بوده و هست

    مرگ ارزوها

    مرگ فرصت ها

    مرگ...

    خلاصه هست...قبلا يه جايي اين متن رو خونده بودم

    از همون موقع بد جوري به دلم نشست

    راستي

    مي دونستي اگه زندگي رو زيبا نبيني اخره مرگه؟

    همين

    باز نيز عالي بود

    مثل هميشه