• وبلاگ : مهراد
  • يادداشت : ما همسايه ي خدا بوديم
  • نظرات : 1 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام اي مهربان
    وب گاه " قصه ي فردا " امروز مطلبي نو بر تن کرد
    در انتظار استشمام عطر نفسهايت لحظه ها را مي شمارم
    با اميدي از جنس رهايي

    خيلي جذاب و پر محتوا بود....آفرين به اين آپ زيبا....

    ممنون....

    موفق باشيد

    پاسخ

    سلام ،ممنون از اينكه وقت گذاشتيد و خوشحالم كرديد.

    سلام

    همه دردمون از گم كردن اوست

    رانده شدن از بهشت

    و اينكه از وقتي ديگه نمي توانيم نور جمالشا ببينيم ............

    خدا هدايتمون كنه

    ممنون كه سر زديند

    التماس دعا

    پاسخ

    سلام ،از نظر زيبا تون متشكر...

    به سلطان حقيقت ها فراموشت نخواهم كرد

    تو تنها شعله اي هستي كه خاموشت نخواهم كرد

    متن زيبايي بود.زيبا مثل حرفات.كاش زماني كه با هم همسايه بوديم نشانه هايي به هم مي داديم كه بتوانيم همديگه رو خيلي راحت در اين دنيا پيدا كنيم.اما حيف.هيچ نشاني از هم نداريم هيچ.

    به سلطان حقيقت ها فراموشت نخواهم كرد

    تو تنها شعله اي هستي كه خاموشت نخواهم كرد

    متن زيبايي بود.زيبا مثل حرفات.كاش زماني كه با هم همسايه بوديم نشانه هايي به هم مي داديم كه بتوانيم همديگه رو خيلي راحت در اين دنيا پيدا كنيم.اما حيف.هيچ نشاني از هم نداريم هيچ.

    پاسخ

    سلام ،مرسي از اينكه به وبلاگ خودت سر ميزني